تولد ساینا

سلام

عزیزه دلم چطوره؟

چن روز پیش توی ماه رمضان بود که آقا سامان برای تولد ساینا دعوتمون کرد و رفتیم و حسابی خوش گذروندیم . کلا مجلس دست ما بود چون دی جی شون من بودم و آهنگهایی که دوست داشتم میزاشتم.

 شایلی و بهاره و سارینا و شما مهمون کوچولوهای اونجا بودین و کلی عکس با ساینا گرفتین که چون عکسها دست آقا سامانه فعلا عکس نداریم  تا بعدا ازش بگیرم و بزارم اینجا

جمعه هفته پیش (عید فطر)هم با شیرین شون و سینا شون و محمد رضا شون رفتیم شاندیز.

خیلی خوش گذشت

آخه یکی از دوستای عمو حسین یجایی آدرس داده بود که رفتیم خیلی شلوغ بود

همه اعتراض کردیمو  قرار شد بریم ابرده که به ترافیک سنگین عید فطر خوردیم.

خلاصه ساعت حدود 3.30 شده بود و ما هنوز دنبال جا .

اونروز قحطی جا بود و هیجا برای نشستن پیدا نکردیم  دوباره همه ی اونهایی که اعتراض کرده بودیم با شرمندگی گفتیم بریم همونجایی که اول رفتیم.

وقتی رسیدیم اونجا تقریبا همه رفته بودن دیگه.

تازه فهمیدیم به به عجب جای خوبیه آخه مجبور بودیم بگیم که ضایع نشیم

دیگه سرتو درد نیارم تا جوجه ها رو درست کردن و خوردیم شد ساعت 5 

هی میخوردیمو میگفتیم عجب جای قشنگیه و میخندیدیم.

دیروز هم رفتیم روستای سرآسیاب  امزاده عبدالله

که عمو خانعلی(دوست آقا جون) نذر داشت و یک آبگوشت خیلی خوشمزه خوردیم که مثل همیشه آقا جون زحمت درست کردنشو کشیده بود آبگوشتهایی که آقا جون درست میکنه محشره.

بدلیل هنوز درست نشدن دوربین از گذاشتن عکس معذوریم کیفیت عکس موبایل  رو قبول ندارم.

دوووووووووووووووووووستت داریم