ایام نوروز
سلام
خوبی دخترکم؟
خب...
ماشالا یک سال بزرگتر و فهمیده تر شدی عزیزم و امیدوارم سالهای خوب و پر از موفقیتی در انتظارت باشن.
تحویل سال رو با حضور دایی افشین که روز تولدشم بود آغاز کردیم که یک کیک کوچولو هم مامان جون گرفته بود و دور هم حسابی خوش گذشت.
روز اول چند جایی برای دیدن بزرگتر ها رفتیم و صبح روز دوم به طرف گرگان برای عقد عمو رضا (دوست دایی افشین) براه افتادیم .
برف و بارونی قشنگی تا گرگان همراهیمون کرد و عصری رسیدیم به مقصد.
فردا عصر مراسم عقد تو یکی از هتلها برگزار شد و شما کلی با عروس رقصیدی و عکس گرفتی.
روز چهارم هم با دوستای دایی و اقا رهی و پریسا خانوم رفتیم بابلسرو تا آخر شب لب ساحل بودیم دور آتیش حسابی حال کردیم.
فرداش هم به طرف تلکابین نمک آبرود راه افتادیم و ساعت حدود 4 رسیدیم اونجا.
بعد از یک صف خیلی طولانی سوار کابین شدیم و رفتیم بالا.
اون طولانی تره و بلند تره رو سوار شدیم رسیدیم اون بالا یکم سرد بود و ی مه قشنگم دورمون بود و شما شروع کردی به ژست گرفتن.
از اونجا برگشتیم گرگان شبی رو استراحت کردیم و فردا صبحش بسمت مشهد براه افتادیم.
دوستت داریم زیاد ....................................................ایشالا که خوشت بیاد