جالبه
سلام دیشب منو هدیه جووووووووووون رفتیم تو کوچه ی دوری بزنیم. تو راه ی پیشی دیدیم کلی باهاش بازی کردیمو همونجا صدای پیشی رو یاد گرفت میو میو با صدای نازک. از بیرون که اومدیم هدیه جووووووووووون رفت تواتاق. دیدیم ساکته . رفتیم دیدیم با ی مورچه درگیره هی میگیره هی ولش میکنه تا ما رو دید شروع کرد به بوسیدن مورچه سومین بوسو که کرد چسبید به لبش وااااااااااااااای. فوری مامان پریدو مورچه رو از لبش کند. http://hedye.niniweblog.com/ ...
نویسنده :
خوشبخت ترین بابای دنیا
22:10